عقبنشيني هستهاي در راه است؟
در شرایط بحرانی پس از انتخابات، گفتگوها و مذاکراتی که پيش از انتخابات آغاز شده بود آرام آرام پدیدار میشود. آیا قرار بود رأی ملت به سرقت برود و به پشتوانهی يک دروغ با غرب بر سر انرژی هستهای چانه بزنند تا نهايتاً به «سلاح هستهای» برسند آن هم به بهانهی حفظ نظام؟ يا بعد از خیزش سبز، این مذاکرهی هستهای با نقش بر آب شدن این نقشه، تبدیل به معاملهی هستهای و فروش حیثیت ملت ایران شده است؟ نوشتهی زیر يکی از نوشتههای متعددی است که این دغدغه را برجسته میکند.
اخبار رسيده از مذاكرات ژنو نشانگر عقبنشيني اساسي ايران از مواضع گذشتهاش است. منابع غربي اعلام كردهاند كه ايران پذيرفته اورانيوم غني شده درصد پائين خود را به روسيه بفرستد و پس از انجام فرايندهايي در روسيه و فرانسه، اورانيوم غنيشده با درصد بيشتر از فرانسه دريافت كند. تفصيل ماجرا را اينجا بخوانيد.
طرف ايراني تائيد كرده كه ايران نامهاي به آژانس نوشته و در آن نياز به سوخت براي راکتور تهران جهت ساخت مصارف دارويي را اعلام كردهاست. چنانچه اين توافق انجام شود معنايش اين است كه ايران حاضر است تامين سوخت هستهاي خود را به كشورهاي ديگر واگذار كند و غنيسازي در ابعاد صنعتي يا با درصد بالا را معلق كند. اين موضع تقريبا شبيه موضعي است كه ايران در سال ۸۳ اتخاذ كرد يعني تعليق غنيسازي ضمن تاكيد بر داشتن حق انجام آن. اين عقبنشيني آنچنان قابل توجه است كه دولتهاي ۵+۱ هنوز به صداقت ايران در ارائه آن شك دارند. به همين دليل است در موضعگيريهايشان ضمن تاكيد بر شروع مثبت و سازنده مذاكرات، به لزوم ايجاد تغيير عملي در رفتار ايران اشاره ميكنند.
اعتراضات بعد از انتخابات باعث شده عقبه حكومت تضعيف شود. كاهش قيمت نفت در يك سال اخير كه منجر به كاهش قابل توجه درآمدهاي دولت شده هم نگراني از شرايط داخل را تشديد كردهاست. به نظرم اينها دلايل اصلي عقبنشيني احتمالي است. طولاني شدن بنبست در مذاكرات هستهاي هم به دولت ايران اثبات كرده هزينههاي اين خيره سري به منافعش نميارزد. ضمن آنكه استفاده تبليغاتي احمدينژاد از ژست قهرمان مقاومت هم به درد انتخابات ميخورد كه گذشت.
در شرایط بحرانی پس از انتخابات، گفتگوها و مذاکراتی که پيش از انتخابات آغاز شده بود آرام آرام پدیدار میشود. آیا قرار بود رأی ملت به سرقت برود و به پشتوانهی يک دروغ با غرب بر سر انرژی هستهای چانه بزنند تا نهايتاً به «سلاح هستهای» برسند آن هم به بهانهی حفظ نظام؟ يا بعد از خیزش سبز، این مذاکرهی هستهای با نقش بر آب شدن این نقشه، تبدیل به معاملهی هستهای و فروش حیثیت ملت ایران شده است؟ نوشتهی زیر يکی از نوشتههای متعددی است که این دغدغه را برجسته میکند.
اخبار رسيده از مذاكرات ژنو نشانگر عقبنشيني اساسي ايران از مواضع گذشتهاش است. منابع غربي اعلام كردهاند كه ايران پذيرفته اورانيوم غني شده درصد پائين خود را به روسيه بفرستد و پس از انجام فرايندهايي در روسيه و فرانسه، اورانيوم غنيشده با درصد بيشتر از فرانسه دريافت كند. تفصيل ماجرا را اينجا بخوانيد.
طرف ايراني تائيد كرده كه ايران نامهاي به آژانس نوشته و در آن نياز به سوخت براي راکتور تهران جهت ساخت مصارف دارويي را اعلام كردهاست. چنانچه اين توافق انجام شود معنايش اين است كه ايران حاضر است تامين سوخت هستهاي خود را به كشورهاي ديگر واگذار كند و غنيسازي در ابعاد صنعتي يا با درصد بالا را معلق كند. اين موضع تقريبا شبيه موضعي است كه ايران در سال ۸۳ اتخاذ كرد يعني تعليق غنيسازي ضمن تاكيد بر داشتن حق انجام آن. اين عقبنشيني آنچنان قابل توجه است كه دولتهاي ۵+۱ هنوز به صداقت ايران در ارائه آن شك دارند. به همين دليل است در موضعگيريهايشان ضمن تاكيد بر شروع مثبت و سازنده مذاكرات، به لزوم ايجاد تغيير عملي در رفتار ايران اشاره ميكنند.
اعتراضات بعد از انتخابات باعث شده عقبه حكومت تضعيف شود. كاهش قيمت نفت در يك سال اخير كه منجر به كاهش قابل توجه درآمدهاي دولت شده هم نگراني از شرايط داخل را تشديد كردهاست. به نظرم اينها دلايل اصلي عقبنشيني احتمالي است. طولاني شدن بنبست در مذاكرات هستهاي هم به دولت ايران اثبات كرده هزينههاي اين خيره سري به منافعش نميارزد. ضمن آنكه استفاده تبليغاتي احمدينژاد از ژست قهرمان مقاومت هم به درد انتخابات ميخورد كه گذشت.
نقل از وبلاگ ساز مخالف
0 نظرات:
ارسال یک نظر