مدیر مدبري كه هرگز به بهانه جويان رخصت عرض اندام نداد.
شاید در نگاهی عمیق و همه جانبه گرا و مومنانه به وقایع پس از انتخابات بتوان در کنار همه تلخی ها و ناگوارایی ها، نشانه هایی از خیرات و برکات را نیز دریافت کرد که بعضی از آن ها پررنگ تر و برجسته تر و بعضی خفیّ تر و نامشهودترند.
نفس بیداری مردم و برانگیخته شدن و حساسیت ایشان نسبت به شرایط کشور و جامعه، تقویت مسئولیت شهروندی، همگرایی و همبستگی شدید اجتماعی و تقویت روحیه جمعی، احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت کشور تنها نمونه هایی مشهود از این خیرات هستند. اما از آثار مثبت حوادث اخیر کشف و شهود بیشتر مردم و بویژه اهل نظر نسبت به برخی چهره های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشورمان است. چهره هایی که در میانه بلا و ابتلاء خوش درخشیده اند و در میانه آتش فتنه هایی خانمان سوز محک خورده اند و مهر تأیید ملتی را دریافت کرده اند که اجماعشان بهترین مصداق حق است و رویگردانی شان متقن ترین صحه گذارنده بر باطل است.
تاریخ معاصر کشورمان و بویژه تاریخ انقلاب شکوهمندی که حاصل رهبری داهیانه بنیانگذار آن و اراده و حضور مردم و نیز لطف و مدد تقدیرکننده سرنوشت آدمیان براساس خواست و اراده خودشان است، امروز با تجلی اراده انسان هایی مومن و از خود گذشته و مخلص و وطن پرست برگ های نوین یافته است و هرروز که می گذرد با درخشش جدیدي از قول و فعل انسان های پاک طینت و نیک رفتار بر میراث زرین ایران كهن افزوده می شود.
هر روز آذری با درخششی جدید از انسان های پاک طینت و نیک رفتار می درخشد و نصرتی حاصل می شود و دایره منصورون فراخ تر می شود.
در این نوشتار مجمل برآنیم تا یادی دوباره از بانوی خودساخته عرصه سیاست، عضو شورای شهر سابق ورامین و معاون سیاسی حزب مشارکت ایران اسلامی و فعال حقوق بشر و حقوق زنان، خانم آذر منصوری داشته باشیم.
بانویی آهنین عزم که مصائب و تلخی های روزگار از او موجودی منفعل نساخت، بلکه از بد حوادث زندگيش به خالق عظیم الشأن پناه برد و بر ظرفيت هاي ژرف دروني خود متكي شد. از دست دادن همسر، او را در جلوه گري توان مديريتي اش بيش از پيش موفق نمود و مرگ زود هنگام فرزند ارشد و تنها دخترش، از او اسطوره صبر و شكيبايي ساخت.
زني كريم النفس كه هرگز نگذاشت بار زندگيش به دوش ديگري بيفتد و هرگز خواسته هاي ماديش بر احدي تحميل نشد و چه بسا با همان استغناي ذاتي خويش از سر مهر و نوع دوستي بارهاي گران از دوش ديگران برداشت.
مدير مدبري كه هرگز به بهانه جويان رخصت عرض اندام نداد و نگذاشت زن بودنش را مانعي براي ايفاي مسئوليت هاي سياسي و اجتماعي قلمداد كنند. و در تمام زندگي هنرمندانه اش نقش هاي چندگانه را در عرصه خانه و اجتماع به احسن وجه ايفا نمود و از اين رو الگويي قابل دسترس براي زن مسلمان معاصر بوده و هست.
معاوني كه در غيبت دبيركل همه خلأها را با حسن مديريت پر مي كرد و از اين رو وجودش اطمينان بخش و غيبت هاي معدودش نگراني آور بود.
انساني كه فرزند زمان خويش بود . دردهاي جامعه را مي شناخت و درمان را متناسب با آن تجويز مي كرد و خود به مثابه طبيبي حاذق به ميدان عمل مي شتافت و از خدمتگزاري در هر سطحي دريغ نداشت.
روشنفكري كه از دل مردم بيرون آمده هرگز تعهدش را به عموم مردم فراموش نكرد و افق ديدش بسيار فراتر از موطن و زادگاهش بود.
آذري كه در حزب قانوني و اثرگذار مشاركت با اعتقاد كامل به راه و مرام و اساس و اصولش، خوش درخشيد و منصور ماند.
منصوري كه به واقع وجودش و همه قابليت هاي وجودي اش كه در پر مخاطره ترين عرصه ها تجلي يافت، نه تنها افتخاري براي زنان اصلاح طلب بلكه افتخار همه اصلاح طلبان بوده و هست.
و اينك گويي اين زن به نمايندگي زنان انقلابي مسلمان اصلاح طلب و چه بسا به نمايندگي نسل نستوه زن آزادي خواه برابري طلب ايراني در محبس سرد و تاريك خود هزينه پاي بندي به آرمان ها و باورهاي ارجمندش را مي پردازد. روح او در تنهايي و زير فشارهاي زندان بيش از گذشته صيقل خورده تعالي مي يابد و همزمان با قهرمان شدن او و اسطوره جاودان شدنش، تاوان ستم و جفايي كه بر او مي رود و بي حرمتي هايي كه به او مي كنند روز به روز سنگين تر مي شود.
بي ترديد فرزندان آگاه و رشيد اين ملت، نام آذر منصوري ها و ديگر آزادگان دربند را بر بلنداي تاريخ ثبت كرده و قدردان آنان خواهند بود و بي شك، بهترين داور تاريخ و بهترين انتقام گيرنده خداوند حيّ و قيّوم است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر