بنیاد جامعه ای که مردمش بهنگام عرض تظلم همانند بیمناکان بریده بریده سخن بگویند ، رو به ویرانی است .
گمشده امروز ایران ما ، رحمت است . رحمتی از جنس رحمت الهی . اگر این رحمت به میان ما راه یابد ، پنجره های بسته گشوده می شوند ، لبخندهای رفته باز می گردند ، بغض های فروخورده فراری می شوند ، اشکهای سوزنده سترده می شوند ، زندانها از زندانیان شرمگین می شوند ، دشمن حساب کار خود می کند ، ودوست به مرتبه خود باز می رود . آسیبی که ما امروزه همچون تن پوشی به تن کرده ایم و به آن می بالیم ، از همین فروهشتن رحمتی است که برکاتش به هیچ گرفته شده و بازارش از رونق افتاده . رحمتی که از عقلانیت الهی آب می خورد و در بارشی از نجابت پروردگاری تن می شوید .
چه می شد اگر مالک اشترنخعی از نیمه راه مصر به میان ما می آمد . با همان عطری که از علی داشت . و باهمان فرمانی که با خود به مصر می برد . به جمهوری اسلامی ایران که می رسید ، با استقبال با شکوه مردم و رهبر ما روبرو می شد . فرمان علی را تکثیر می کرد و به دست هر زن و مرد و مسئولی ، نسخه ای هدیه می داد . به بیت رهبری هم می رفت و از باب تبرک ، اصل عهد نامه را به رهبر ما نشان می داد . رهبر ما عهدنامه را می بوسید و بر چشم می نهاد . مالک به رهبرما می گفت : سید علی عزیز ، ای همنام مولای ما ، این عهد نامه برا ی تو هم هست . تو هم مالک اشتر علی هستی در ایران امروز . آن کن که باید بکنی !
مالک که باز می گشت و به راه خود می رفت ، هرکدام ما به فراخور حال ، به سروقت نکته ای و جمله ای از علی می رفتیم و کام خود به شهد و حلاوت آن مفاهیم نورانی برمی آوردیم . و رهبر ما – خامنه ای عزیز – به این گفته های علی دل می سپرد و با غواصی در آن ها ، رحمت گمشده سرزمین ما را به ما باز می گرداند . ببینیم علی (ع) برای خامنه ای ما چه نوشته است :
" (ای سید علی) بگذار حکومت ها هرچه می خواهند بگویند . حکومت ما معتقد است که هرگز کشوری خراب نشود مگر آنکه مسئولان آن کشور با دست جور تیشه برداشته و کاخ سعادت ملت را برسرتهی مغز خویش ویران کنند .
(ای فرزندم ) بیا تا داستان حاکم ظالم را و اندیشه ناپاک ستمگر را – آنچنانکه خود فهمیده ام – برای تو بگویم : فرد تیره بختی که همیشه سود خویش را در زیان دیگران می بیند . و بجز خویشتن کسی را دوست نمی دارد . خدای را نمی شناسد و ازننگ رسوایی حذر نمی کند . فردی که برای مدتی زمام امور را دردست گرفته و فکر می کند در همین فرصت کوتاه باید با تمام نیرو از آن قدرت استفاده کند و برای فردای خود ذخیره کند . او فردی بیدادگر است و تو می دانی که بیدادگر را مهلتی طولانی نیست .....
ای فرزندم ، مسئولان حکومتی معتقدند اگر در انجام امور مملکتی مرتکب کبر و نخوت شوند معذورند . چرا که فکر می کنند به انجام تکلیفی بس بزرگ مشغولند و این کبر شاید طبیعت حکومت باشد . از جانب من به این مسئولین مغرور و خود خواه بگو : شما با همه تلاشی که در انتظام امور کشور بکار می بندید ، اگر در خلال عمل ، کوچکترین دلی را بیازارید ، وظیفه خود را ناقص انجام داده اید و در پیشگاه عدل خدا و در نزد امیرالمومنین مسئول خواهید بود ...
ای والی ایران ، سازمان حکومت تو باید چنان شکل گرفته باشد که ضعفا و بیچارگان ، از تشکیلات حکومت تو نهراسند و هنگام عرض تظلم و دادخواهی ، حتی به لکنت زبان و اضطراب خاطر دچار نشوند .
ای سیدعلی ، تا همیشه این سخن گهربار پیغمبر نازنین در گوش من طنین انداز خواهد بود که با آهنگ دلنواز کلام خود بارها به من می فرمود : هرگز به رستگاری نمی رسد جامعه ای که در آن مستمندان و ضعفا نتوانند حق خود را از نیرومندان بدون کوچکترین تشویش خاطر باز گیرند . بنیاد جامعه ای که ضعفایش بهنگام عرض تظلم همانند بیمناکان بریده بریده سخن بگویند ، رو به ویرانی است . از آن ملت تا به رستاخیز خشنود نیستم و پروردگار من نیز هرگز از آنان خشنود مباد ..."
ما از رهبر خود می خواهیم که با نگاه به شان مالک اشتری خود ، ریز به ریز این مفاد را برما مقدر فرماید . اکنون ، در این کشور ، دلهای بسیاری لرزیده و ترسیده و شکسته و دریده شده است . خون چندین بیگناه برزمین ریخته شده . مردم از حکومت و مسئولان شکایت دارند و شکایتشان هم بجایی نمی رسد . در جمهوری اسلامی ایران ، زبان مردم بهنگام تظلم به لکنت می افتد . صداوسیما از مردم و از سخن مردم واهمه دارد و حقیقت را به نفع مسئولان خاطی وارونه می کند . دستگاههای دولتی و انتظامی جمهوری اسلامی ایران ، مردم را – همان بیچارگان را – به خودی و غیرخودی تقسیم بندی کرده اند . کشور از رشد و بالندگی باز مانده است . مسئولین ، مردم را در میانه مصرف و اعتیاد و بیکاری و حراج ثروتها و فرصت های از کف رفته معلق نگاهداشته اند . ما شکایت این نامردمی ها را به کجا ببریم جز به در خانه سیدعلی خامنه ای عزیز که باید مالک اشتر زمان ما باشد و داد ما بستاند ؟
شرمنده ام که بگویم : فرمان علی در این ملک خاک می خورد !
محمد نوری زاد
0 نظرات:
ارسال یک نظر