نماهنگ تصنيف "موج خون" با شعری از فريدون مشيری
تصنيف "موج خون" اثری در مايه ی بيات اصفهان - آهنگ و تنظيم: رهام سبحانی - شعر: زنده ياد فريدون مشيری - آواز: حسن شرقی و هاله سيفی زاده - اجرا: گروه بيداد
موج خون
شرم تان باد ای خداوندان قدرت
شرم تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنيد
بس کنيد از اينهمه ظلم و قساوت
بس کنيد
ای نگهبانان آزادی
نگهداران صلح
ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است اينکه می باريد بر دلهای مردم،سرب داغ
موج خون است اين که می رانيد بر آن کشتی خودکامگی،موج خون
گر نه کوريد و نه کر
گر مسلسل هاتان يک لحظه ساکت می شوند
بشنويد و بنگريد
بشنويد اين وای مادرهای جان آزرده است
کاندرين شبهای وحشت سوگواری می کنند
بشنويد اين بانگ فرزندان مادر مردهاست
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند
بنگريد اين کشتزاران را که مزدوران تان
روز و شب با خون مردم آبياری می کنند
بنگريد اين خلق عالم را که دندان بر جگر بيدادتان را بردباری ميکنند
دست ها از دست تان ای سنگ چشمان بر خداست
گر چه می دانم
آنچه بيداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است،وجدان شماست
با تمام اشک هايم باز نوميدانه خواهش می کنم
بس کنيد
بس کنيد
فکر مادرهای دلواپس کنيد
رحم بر اين غنچه های نازک نورس کنيد
بس کنيد
شرم تان باد ای خداوندان قدرت
شرم تان باد ای خداوندان قدرت
بس کنيد
بس کنيد از اينهمه ظلم و قساوت
بس کنيد
ای نگهبانان آزادی
نگهداران صلح
ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون
سرب داغ است اينکه می باريد بر دلهای مردم،سرب داغ
موج خون است اين که می رانيد بر آن کشتی خودکامگی،موج خون
گر نه کوريد و نه کر
گر مسلسل هاتان يک لحظه ساکت می شوند
بشنويد و بنگريد
بشنويد اين وای مادرهای جان آزرده است
کاندرين شبهای وحشت سوگواری می کنند
بشنويد اين بانگ فرزندان مادر مردهاست
کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند
بنگريد اين کشتزاران را که مزدوران تان
روز و شب با خون مردم آبياری می کنند
بنگريد اين خلق عالم را که دندان بر جگر بيدادتان را بردباری ميکنند
دست ها از دست تان ای سنگ چشمان بر خداست
گر چه می دانم
آنچه بيداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است،وجدان شماست
با تمام اشک هايم باز نوميدانه خواهش می کنم
بس کنيد
بس کنيد
فکر مادرهای دلواپس کنيد
رحم بر اين غنچه های نازک نورس کنيد
بس کنيد
0 نظرات:
ارسال یک نظر