تاجزاده "حق وتوی جنتی" را ول کن نیست!
از حدود هشت یا ده یا دوازده و یا شاید حتی از بیست سال قبل(!)، مصطفی تاج زاده "خار چشم" انحصارگرایان و بخصوص خار چشم یک نفر بوده ؛ خار چشم خطیب کف کرده و همواره خشمگین نمازهای جمعه، پیرمردی ریزنقش که سالهاست سرقفلی شورای نگهبان را در اختیار گرفته و در پرونده اش، سیاهه ای از بزرگترین تقلب ها و تخلف های انتخاباتی بیست سال اخیر(!) ثبت شده است!! و او کسی نیست جز شیخ احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، که تاج زاده سالهاست هیچ فرصتی را از دست نمی دهد تا او را به عنوان سمبلی از حکومت استبدادی ولایی، زیر انتقاد و کنایه و سئوال ببرد! گویا این رویه برای مصطفی تبدیل به یک عادت شده است! قبل از اینها که از پایان این نظام نامشروع چنین مطمئن باشم، از روزی نگران بودم که اگر این شیخ به ملکوت اعلی پر بکشد و مصطفی تاج زاده آدمی با کالیبر شیخ احمد جنتی و این همه خطاهای استراتژیک و اشتباهات بزرگش پیدا نکند تا بتواند عیوب نظام نظارت استصواتبی، حکومت استبدادی و انتخابات نمایشی را در کلام و بیان پر اشتباه چنان شخصی پیدا کند و به باد نقد بگیرد، دچار افسردگی می شود. زیرا بخشی از هویت سیاسی تاج زاده، نقد نظارت استصوابی و شخص جنتی بوده و هست! حتی اگر از داخل انفردای با همسرش سخن بگوید!
حالا مصطفی، این سید بذله گو و همیشه خوش روحیه اصلاح طلب، چهارماه است در انفرادی نشسته و مانند سایر زندانیان از دنیا بی خبر است. اما تا فرصتی می یابد و همسر صبورش خانم محتشمی پور را می بیند، بمب انرژی و شوخی می شود و باز به پر و پای این شیخ بدفرجام می پیچد که: " نظارت استصوابی و حق وتوی آقای جنتی و همكارانش بزرگترین بدعت در انقلاب است!"
هشت سال قبل، سال ۱۳۸۰ من به همراه مصطفی به دادگاهش در خیابان میرعماد می رفتم تا روایت آن دادگاه را در کتابی با نام "رأی مردم" گرد آوری کنم و منتشر کنیم. مصطفی را به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور و بعد از انتخابات مجلس ششم و آن تغییر مفتضحانه آرای مردم تهران توسط شورای نگهبان و فرستادن متقلبانه آقای "حداد عادل" به جای "علیرضا رجایی" محاکمه می کردند! جالب بود که مصطفی را به خاطر اعتراض به آن دستکای و "دفاع از سلامت انتخابات" محاکمه می کردند و اینکه دائم در روزنامه ها از تخلفات شورای نگهبان و همین شیخ جنتی انتقاد می کرد و ول کن قضیه هم نبود. دادگاه از صبح تا ظهر و از بعد از ظهر تا غروب برگزار می شد و ده دوازده روزی هم ادامه پیدا کرد. هر روز و هر بار مصطفی از رئیس دادگاه می خواست آقای جنتی را هم باید بیاورید! او متقلب است! در آرای ملت دست برده! مجرم جنتی است! و اینها تیتر روزنامه ها می شد. رئیس دادگاه هم که بیچاره اختیاری از خودش نداشت و دائم با تلفن کنترل می شد که چه بکند و چه بگوید، مدام از تاج زاده تقاضای سکوت می کرد. بعد از دادگاه می آمدیم بیرون. بین خبرنگاران دوباره مصطفی (به درستی) جنتی را مجرم اصلی دستکاریها در رأی مردم معرفی می کرد و خبری از او منتشر نمی شد جز اینکه اسم آن شیخ نگون بخت در آن آمده باشد. مثل اینکه کنترات کرده همه جا اسم این شیخ را بیاورد!
آن دادگاه نمایشی و سخیف بالاخره تمام شد و برای تاج زاده حکمی تعلیقی بریدند و استعفایش دادند(!) و کتاب "رأی مردم" همزمان با ابلاغ حکم تاج زاده با سرعتی باور نکردنی منتشر شد. تاج زاده از دادگاه ملت سربلند بیرون آمد و قوه قضائیه حتی برای ارضای حس عصبانیت آقای جنتی هم نتوانست از کار تاج زاده در مقام برگزار کننده انتخابات و امین ملت ایرادی بگیرند. اما شیخ احمد جنتی تا امروز در مسند دبیری شورای نگهبان باقی مانده تا دو مجلس دیگر و دو انتخابات ریاست جمهوری دیگر را با انواع ترفندها و تخلفات برگزار کند و نام خود را به عنوان کسی که بارها و بارها انتخاب و رأی ملت را «وتو» کرد، در تاریخ این سرزمین ثبت نمود. این پیرمرد خشمگین، چند هفته قبل در یکی از خطبه های نماز جمعه به طور «چکی» و دسته جمعی از همه خواست حلالش کنند و ندانست با رد صلاحیتهای ناصوابی که بارها صورت داده، چه شخصیتهای بیگناهی را لکه دار و بدنام ساخته و با تخلفات بی سابقه انتخاباتی، یا به قول مصطفی تاج زاده، با وتوی آرای ملت چه مصیبت هایی برای این سرزمین رقم زده که کمترین آن، تحمیل احمدی نژاد بر مقدرات کشورمان است. بابت این همه اشتباه عامدانه و گناه عمدی و رفتارهای غیراخلاقی و دزدی آرای یک ملت، در هیچ دین و آئینی نمی شود به صورت فله ای و چکی حلالیت خواست! و وای به حال آقای جنتی که فرصتی برای جبران این همه گناه ندارد!
مطمئنم همین حالا آقای جنتی یک گوشه ای نشسته و نمی داند اول باید این مصطفی تاج زاده را کنترل کند، یا اینکه برود و از میلیونها مردم طلب حلالیت کند؟ چون او هم از مقام عظمای ولایت با این تجربه بیماری اخیرشان شنیده که خدا "حلالیت چکی" را قبول نمی کند و آن چک ها را برگشت می زند، از طرفی نمی داند با این مصطفی چه باید بکند؟ او تازه از "وتوی جنتی!" حرف می زند و ول کن هم نیست!
دوست دارم در آخر، این نوشته را به خانم محتشمی پور (همسر صبور مصطفی) و به همه خانواده های زندانیان پیشکش کنم. همه کسانی که عزیزی را برای فکر و عقیده اش در بند دارند و برای همه آنها، روحیه ای شاداب و مقاوم آرزو کنم. خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید، چک آقایان حاکم را به اجرا می گذاریم تا حقوق ملت را وصول کنیم! خیالتان آسوده باشد. یا حق!
بابک داد
=========
پیوندهای مرتبط:
» تاجزاده: حق وتوی جنتی و همکارانش بزرگترین بدعت در انقلاب است
0 نظرات:
ارسال یک نظر