دلقک را بکش هادی!
صدایت هنوز توی گوشم می پیچد که میخواندی: "یا رجائی عند مصیبتی، یا مونسی عند وحشتی، یا صاحبی عند غربتی ..." و احیای امسال چه دلتنگ بود.
توی اوین پائیزی جمعتان جمع شدهها، حواست هست؟ تحریریه روزنامه نگاران دربند یک کاریکاتوریست کم داشت که تو هم اضافه شدی و حالا داری حتماً طرح چهره بازجویت را روی دیوارهای سلول هاشور میزنی، داری دلقکی میکشی که توی یک سیرک تمام عیار دارد تو و ما را میخنداند.
گفته بودی میخواهی این هفته سورپرایزمان کنی، به چه به زبانی بگوییم از این سورپرایزها نمیخواهیم، نمیخواهیم خبر بازداشتت غافلگیرمان کند، میخواهیم مثل امروز که مجله "جدید" ات روی دکه آمد، سورپرایز شویم. کاش آزاد بودی هادی، کاش بودی تا شماره ات را که میگرفتیم برای تبریک و صدای خودت بود که با خنده جواب میداد و تکیه کلام همیشگیات :"مخلصیم".
آقای همیشه لبخند، آقای لحظههای خوب دعا، آقای هاشور و طرح؛ دلمان برایت تنگ شده، مثل دل کوچک باران ات که حتماً از همه بی تاب تر است.
محمد واعظی
0 نظرات:
ارسال یک نظر